پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارك و فرا رسیدن وقت شهادت، به سید الشهداء علیه السلام فرمودند: (مرا مسموم کرده اند و پاره های جگرم داخل طشت است. من از شما جدا می شوم و به خداوند ملحق می گردم، و می دانم چه کسی مرا مسموم کرده است، ولی به حقی که بر شما دارم در این باره حرفی نزنید. وقتی من از دنیا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و کفنم نما و مرا کنار قبر جدم پیامبر ببر تا با او تجدید عهد کنم. سپس مرا در بقیع کنار جده ام فاطمه بنت اسد دفن کنید. میدانم مخالفین و معاندین گمان می کنند شما می خواهید مرا کنار پیامبر دفن کنید و مانع شما می شوند. شما را به خدا قسم می دهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه خون حجامت ریخته شود.) سپس آن حضرت مثل آنچه امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت
. تشییع جنازه حضرت امام حسین علیه السلام بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر حمل کردند. با دیدن این منظره براي مروان و بقیه بنی امیه که با سلاح و به همراهی عایشه آمده بودند شکی باقی نماند که می خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر دفن نمایند.
لذا آمدند و مانع شدند و عایشه در حالی که سوار درازگوشی بود گفت: (مرا با شما چه کار است که می خواهید کسی را که من او را دوست ندارم در خانه من دفن کنید.) مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: (هرگز نمی شود که عثمان در بدترین مکانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاك سپرده شود.) امام حسین فرمود: به خداوندي که مکه و حرم را محترم گردانیده، حسن علیه السلام فرزند علی و فاطمه علیهماالسلام سزاوارتر است بر پیامبر از کسانی که بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد و …
عایشه جلو قبر پیامبر رفت و گفت: (تا یک مو در سر من است نخواهم گذاشت او را در این خانه دفن کنید. در اینجا بنی مروان جنازه آن حضرت را تیرباران کردند. بنی هاشم دست به شمشیر بردند، ولی امام حسین علیه السلام مانع شده فرمودند: (وصیت برادرم نباید ضایع شود.) سپس ۷۰ تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند. منتهی الامال: ج ۱، ص ۲۳۵ @yaranemhdi