مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که عمر، سد راه او شد. به مقداد گفت: از کجا می آیی؟ مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام، عمر تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن… عمر مضحکانه گفت : درد داشت که گریه می کنی؟ مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی. حالا احساس سیلی خوردن فاطمه سلام الله علیها را حس می کنم…
بحارالانوار،جلد ۴۳ اسناد سیلی زدن به صورت فاطمه زهرا سلام الله علیها… مدرک اول : پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: یا امیرالمؤمنین ! گریه می کنم از ضربت بر فرق تو و سیلی بر گونه فاطمه
امالی صدوق(تحقیق قسم دراسات الاسلامیه)۱۹۷ اثبات الهداة۲۸۱/۱(حرعاملی) بحارالانوار۲۸/۵۱و۱۴۹/۴۴ عوالم العلوم۳۹۷/۱۱
مدرک دوم : حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: عمر ، چنان به صورتم سیلی زد که گوشوارهام از گوشم کنده شد… الهدیةالکبری۱۷۹ بحارالانوار۳۴۹/۳۰ بیت الاحزان۱۲۱(شیخ عباس قمی) مجمع النورین۱۴۷(مرندی) الهجوم علی بیت فاطمة۴۵۲(عبدالزهرامهدی)
مدرک سوم : از امام صادق علیه السلام نقل شده : عمر بن خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها گفت : نامه رد فدک را به من بده، حضرت از دادن نامه امتناع کردند، سپس عمر سیلی به صورت او زد… گویا میبینم که گوشواره از گوشش بر زمین افتاد… الاختصاص۱۸۵(شیخ مفید) بحار الانوار۱۹۲/۲۹ فاطمة بهجةقلب المصطفی۵۴۶/۲
مدرک چهارم : عمر گفت: پس از روی مقنعه چنان سیلی به صورتش زدم که گوشوارهاش کنده شد و بر زمین پرت شد. بحارالانوار۲۹۴/۳۰ مدرک پنجم : پیامیر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت زهراء سلام الله علیها: تو اولین نفری هستی از اهل بیتم که به من ملحق می شوی. بعد از من ظلم و ناراحتی به شما می رسد تا جایی که تو را می زنند. خداوند قاتل تو را لعنت کند.