یکی از مسائلی که کمتر بدان توجه شده، دلاوری و شجاعت سیدالشهداء علیه السلام میباشد. امام حسین علیهالسلام بود. گزارشات زیر مربوط به روز عاشوراست؛ حسين عليه السلام در روز واقعه ، هماورد طلبيد و هر كدام از قهرمانان را كه به سوى او مى آمد، مى كُشت تا آن كه تعداد بسيارى از آنان را كُشت. شمر بن ذى الجوشن ـ كه خداوند ، او را لعنت كند، با عدّه فراوانى پيش آمدند و همگى با هم با او جنگيدند. امام حسين عليه السلام نيز با آنان جنگيد تا آن كه ميان او و خيمه گاهش فاصله انداختند. الفتوح لابن اعثم کوفی جلد ۵ صفحه ۱۱۷
راوی نقل میکند؛ هنگامى كه ياران و خاندان حسين عليه السلام كشته شدند، همه روز را مقاومت كرد، و هيچ كس به سوى او نمى آمد، مگر آن كه باز مى گشت، تا آن كه پيادگان، او را در ميان گرفتند و ما، كسى را تا آن هنگام نديده بوديم كه در حلقه چنين گروهى بيفتد و اين همه استوار بماند. مانند سواران دلاور، با آنها مى جنگيد و هر گاه كه به آنها حمله مى بُرد، از هم باز و شكافته مى شدند، گويى كه شيرى به گلّه بُزها حمله بُرده باشد
راوى میگويد: آن گاه حسين عليه السلام، دشمن را به نبردِ تن به تن فرا خواند و همه كسانى را كه به جنگش مى آمدند، از ميان بر مى داشت تا آن جا كه تعداد فراوانى از آنها را كُشت و در اين حال، میفرمود: «مرگ ، از ننگ ، بهتر است و ننگ، از ورود به آتش» يكى از راويان میگويد: به خدا سوگند ، تا كنون شكست خورده اى را نديده بودم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند ؛ امّا اين گونه استوار و پُردل مانده باشد . پيادگان ، بر او يورش مى بُردند واو هم بر آنان ، يورش مى بُرد و آنان، مانند فرار بُزها به هنگام حمله گرگ، از هم شكافته مى شدند. او بر آنان ، حمله مى بُرد و در حالى كه آنان، بالغ بر سى هزار نفر بودند، از پيشِ پاى او ، مانند ملخ هاى پراكنده ، میگريختند و او، دوباره به جاى خويش ، باز میگشت و میگفت: «هيچ نيرو و توانى، جز از جانب خداوندِ والامرتبه بزرگ، نيست».