در روايت مفصلي که سلمان از پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه وآله نقل کرده است، آن حضرت، پس از معرفي همه جانشينان خود از امیرالمومنین علي علیه السلام تا امـــام مـــهـــدے “عـــجل الله تعالی فرجه الشریف” خطاب به سلمان ميفرمايد: «اي سلمان! به درستي که تو او را در خواهي يافت و هم چنين همه کساني که مانند تو هستند و کساني که ولايت او را پذيرفته و به معرفت او دست يافتهاند. [در اين جا سلمان ميگويد:] شکر خدا را به جاي آوردم و گفتم: آيا من تا زمان او عمر خواهم کرد؟ پس، آن حضرت اين سخن خداي تعالي را خواند: پس[از چندي] شما را بر دشمنان چيره ميکنيم و شما را با اموال و پسران ياري ميدهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر ميگردانيم
سلمان ميگويد: [در اين هنگام] گريه و شوق من فزوني گرفت و گفتم: اي پيامبر خدا! آيا اين [موضوع] عهدي از سوي شماست؟ پس فرمود: آري به خدايي که مرا به حق فرستاد، اين بر عهدي است از سوي من، علي، فاطمه، حسن،حسين، نُه [امام جانشين]، همه کساني که از ما و با ما هستند و در راه ما ستمي ديدهاند. سوگند به خدا، بيترديد در آن زمان، ابليس و سپاهيان او و [هم چنين] همه کساني که ايمان خالص يا کفر خالص داشتهاند، براي اوامـــام مـــهـــد ے “عـــجل الله تعالی فرجه الشریف” حاضر ميشوند تا [ستمگران] قصاص شوند و به مجازات خود برسند. پروردگارت به هيچ کس ستم نميکند.
آن چه گفتم تأويل اين آيه است که: «و خواستيم بر کساني که در آن سرزمين فرودست شده بودند، منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] کنيم و در زمين قدرتشان دهيم [و از طرفي] به فرعون و هامان و لشکريانشان آن چه را که از جانب آنان بيمناک بودند، بنمايانيم»
سلمان ميگويد: «از پيشگاه آن حضرت برخاستم در حالي که هيچ نگران نبودم که من مرگ را ديدار کنم، يا مرگ مرا»
پينوشت: ۱. سوره اسرا ۱۷آيات ۵,۶. ۲. سوره قصص ۲۸، آيه ۵. ۳. محمد بن جرير طبري، دلائل الامامة، ص ۴۴۷، ۴۵۰ @yaranemhdi