حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند: ای ابوسعید! آیا من همانی نیستم که رسول خدا درباره من و برادرم فرمود: حسن و حسین هردو اماماند، چه بهپاخیزند، و چه ترک قیام کنند؟ گفتم: آری! فرمود: ای ابوسعید! دلیل صلح من با معاویه، چون دلیل صلح پیامبر با قبیله بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکه به هنگام بازگشت از حدیبیه بود! آنان مطابق تنزیل کافر بودند، و معاویه و اصحاب او مطابق تأویل کافر اند!
ای ابوسعید! وقتی من امام از جانب خداوند باشم، سزاوار نیست که رأی من؛ چه صلح باشد و چه جنگ نادیده گرفته شود! هر چند که حکمت فرمانم بر شما پوشیده باشد! آیا نمیبینی وقتی خضر کشتی را سوراخ کرد، و آن پسر را کشت، و دیوار را تعمیر کرد؛ موسی به دلیل پوشیدگی حکمت آنها بر او خشم گرفت؛ اما چون خضر او را آگاه کرد راضی شد! من نیز چنانم، شما بر من خشم گرفتید، زیرا هم علم ندارید و هم حکمت آن بر شما پوشیده است! *آگاه باشید! اگر صلح نمیکردم شیعهای بر روی زمین نبود، مگر اینکه کشته میشد!* کنز الدقایق، ج٨، ص١٣۴ @yaranemhdi