مناظرهای کوتاه از حضرت رضا علیهالسلام در بُطلان خلافت غاصبانهی شیخین
عدّهای از محضر امام رضا صلوات الله علیه درخواست کردند که در حضور مأمون ملعون در مناظرهای در موضوع امامت شرکت کنند و حضرت نیز پذیرفتند. مجلسی تشکیل شد و یحیی بن ضحّاک سمرقندی (از علمای اهل تسنّن) برای مناظره با ایشان دعوت شد.
امام علیهالسلام فرمودند: «ای یحیی بپرس.» یحیی گفت: «شما بپرسید ای پسر رسول خدا، تا ما به سؤال شما افتخار کنیم!» حضرت فرمودند: «ای یحیی، نظر تو درباره کسی که ادّعا میکند راستگوست، ولی به راستگویان (حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام) نسبت دروغگویی میدهد، چیست؟! آیا چنین کسی راستگو و پیروِ دین حقّ است یا دروغگوست؟!» یحیی مدّتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت. مأمون گفت: «چرا جواب نمیدهی؟!» یحیی گفت: «سؤالی از من پرسیدند که نمیتوانم پاسخ دهم!» مأمون از حضرت رضا علیهالسلام پرسید: «منظورتان از این سؤال چه بود؟» امام علیهالسلام فرمودند: «من با کنایه از یحیی پرسیدم اگر ابوبکر راستگو بوده (شما میگوئید ابوبکرِ صدّیق!!)، پس راویانِ صادق و راستگو که گفتهاند ابوبکر روزی بر فراز منبر رسول خدا صلّی الله علیه و آله اعلام کرد:
(شما مرا امیر خود قرار دادید، در حالی که من بهتر از شما نیستم!) [۱] باید این سخن نیز راست باشد و اگر این سخنِ ابوبکر راست است، میگوئیم امیر باید بهتر از رعیّت باشد، در نتیجه ابوبکر امام نیست! همچنین از قول او نقل کردهاند که گفته است:
(من شیطانی دارم که مرا وسوسه میکند و گرفتار او هستم!) [۲] اگر ابوبکر راستگوست و این سخن هم راست است، پس نمیتواند امام باشد، چون شیطان نمیتواند در امام تصرّف نماید! و نیز از عُمَر نقل کردهاند که گفته است:
(امامتِ ابوبکر یک کارِ ناگهانی و اشتباه بود که خداوند ما را از شرّ آن حفظ کرد؛ پس هر که این کار را تکرار کرد، او را بکشید!) [۳]
اگر عمر راستگو بود، پس امامت ابوبکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته، پس خودش هم برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت نداشته است!» سخن حضرت که به اینجا رسید، مأمون لعنة الله علیه آنچنان عصبانی و برآشفته شد که بیمقدّمه فریادی کشید که همهی آن جمع، پراکنده شدند؛ سپس به بنیهاشم رو کرد و گفت: «مگر نگفته بودم او (حضرت رضا علیهالسلام) را شروع کنندهی بحث قرار ندهید و بر علیه او جمع نشوید؟! اینها علمشان، علم رسول خداست!»
منابع شیعه: مناقب آل ابیطالب (ابن شهرآشوب)، ج۲، ص۴۰۴ بحار الانوار (علامه مجلسی)، ج۱۰، ص۳۴۸ منابع عامه: [۱] الإنباء فی تاریخ الخلفاء (ابن عمرانی)، ص۴۷ [۲] منهاج السنة (ابن تیمیة)، ج۸، ص۲۶۶ [۳] صحیح بخاری، ج۸، ص۱۶۸، ح۶۸۳۰ @yaranemhdi